ریسک
الهم عجل لولیک الفرج
1. دیروز نوشته های سه سال پیش اولین وبلگم رو خوندم. تقریبا انگار الان هم یه جورهایی حس همون موقعم رو دارمو همون موقعی که کار می کردم و درس هم می خوندم. همین خستگی ها و جون کندن ها . اما این بار شرایط یه مقدرای فرق کرده.
2. الان خیلی همه چیز خوبه . چون تقریبا سر کار دائمم هستم. یه کار تخصصی و مهندسی با بیمه . اما اون موقع فقط فروشنده بودم. تازه الان از طرف مجموعه ی کاریم حمایت معنوی هم می شم .اما اون موقع ها از طرف صاحب مغازه اصلا حمایت نمی شمو بلکه به خاطر بی پولیم تحقیر هم می شدم .
3. صاحب مغازه یه ادم خودخواه بود بچه پولدار بود که فقط به فکر اسایش خودش بود. اما اینبار شرایط فرق کرده و سختیهای ادم و مشکلات ادم رو هم می فهمن .
4. سه تا مورد بالا رو نوشتم بگم که اگه اون موقع خیلی سخت بود. اگه اون موقع تحت فشار بودم اما خب نتیجه اش رو هم دیدم. نتیجه اش همین کار الان و موقعیت الانم هست. من هنوز به نظر خودم می تونستم که بیشتر تلاش کنم .اما خدا رو شکر می کنم که جواب همین یه ذره تلاشم رو هم داد. خیلی خوبه که حس و حالت رو قبلا نوشته باشی و حالا با خوندنشون احساس موفقیت کنی.
5. می خوساتم یه ریسکی کنم . دیروز به ذهنم افتاد می خوستم به مدیریت در خواست بدم که دوباره مسئولیت پروژه ایی که الان یه جورایی به مشکل خوردن و قبلا هم من خودم مسئولش بودم و زیر ابم رو زدن انداختنم بیرون رو دوباره بدن به من. تا مشکلات رو حل کنم. برای کم کردن روی اونایی که زیر ابم رو زدن. اما خب دیشب تا لاان فکر کردم. دیدم که بعضی وقتها نباید ریسک کرد. یعنی حد اقل برای این مورد نباید کاری کرد. باید یکم صبر کرد. تا تکلیف همه چیز خودش روشن بشه .
6. اینجوری بهتره که صبر کنم و تا بیاد دنبالم . شاید اگه من برم دنبالش از دستم فرار کنه . چون اون ته ته ذهنم یه چیزایی هست.
7. راستی درس خوندن و کار کردن هم یه ریسک! فعلا که من تا اینجاش از این ریسک رازیم.
8. یه روزی یه جایی یه چیزی یه کسی صبر داشته باش صبر داشته باش !